اصل اول....

برای تو که همیشه خواستی بهترین برای من باشی ٬ باید بدونی اعتماد به نفس اصل اوله ....

توی ابن دنیا همه کار برای من کردی ٬ ریباترین های من در هر جز زندگی شدی .....

تنوع در زندگی انسانها یک اصله ولی آدمهای ابله برای تنوع اصل زندگی رو فراموش می کنن ....

بدون اگر هیچی نباشه ٬ یا زمانهای هیچی نبوده ٬ وجود تو بوده و همیشه زیبایی های زندگی و لذت باهم بودن رو در زمانهای پوچی به من هدیه داده ....

پس اگر بودن رو ارزش دار می دونی ٬ بدون که من بودنت رو دوست دارم ....

اگر توان تمام کردن راه دوستی برای من به صورت ازدواج وجود نداره .... نباید خودخواهانه جلوی مسیرت رو برای شکوفایی بگیرم ....

اما دوست دارم تا لحظه آخر تا زمان تصمیمت برای اوج گرفتن و ساختن زندگی جدید از ثانیه هات لذت ببرم ...

شاید هیچ وقت دیگه تجربه بهترین رو داشتن رو ٬ بعد از رفتن تو نداشته باشم ....

اما بدون که بهترین هستی ... هرچند اختلاف نظر همیشه در زنگی ها وجود داره ... ولی تو بهترین من هستی چه به خواهی چه نخواهی .... و چه سعی کنی که نباشی ....

.........

اوضاع کاریم خیلی مبهم و آشوبه ... بر و بچس قدیمی دیگه با ما حا نمی کنن .... تی تی هرز می پره ... حق داره ... ما یابو هستیم ..... هر کاری بکنه ما همون یابو های قدیمی هستیم .... ولی یابو رو هم اگر بهش نرسن می میره ... فکر کنم ما داریم می میریم .... آیا راه و روش کار رو باید عوض کرد؟؟؟؟؟

نظرات 12 + ارسال نظر
مریم شنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 02:38 ق.ظ http://www.azgil.blogsky.com

عزیز دلم،من بهترین نیستم.اگه لذتی توی این دوسال بوده برای جفتمون بوده ومن هم تا اخرین لحظه بودنت رو میخوام.
عاشقتم،عاشقتم،عاشقتم،عاشقتم،عاشقتمـ عاشقتم،عاشقتم،عاشقتم.......
عاشششششقتتتتتتمممممممممم.

شبلی سه‌شنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 08:39 ق.ظ http://sheblie.blogfa.com

خدارو شکر. امشب یه سر راحت به زمین میذارم.

پاینده باشی

[ بدون نام ] دوشنبه 5 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 04:11 ب.ظ

دوست دارم پست اونجوری فکر میکردم و پست ایدفعه رو یکبار دیگه بخونی

بالاافتادن شنبه 17 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 08:21 ق.ظ

دکتر چرا نمینویسی ؟

هاله چهارشنبه 28 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 10:49 ق.ظ http://haleh.blogsky.com

آر یو الایو ؟

delphica دوشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 01:34 ب.ظ http://delphica.persianblog.com

واقعا به همین شلی از هم جدا شدین؟؟؟؟؟تونستین؟؟؟؟ کاش آدم میتونست بفهمه که چی تو مغزاتون میگذره . همیشه فکر می کنین جوونین یا اینکه نه فکر می کنین عشق رو وللش ۲ روزه آدم یادش میره و عادت میکنه ، بذار ۳۰-۴۰ سال آخر عمرم رو یِه جوری بالاخره با یه آدم دیگه سر میکنم!!! لطفا بگین واقعا چطور این تصمیم شعاری منطقی رو می گیرید؟؟شاید یه نکته ای منطق شما داره که امسال من درست نمیفهمن!!!!!؟؟؟

شبلی یکشنبه 15 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 11:05 ق.ظ http://sheblie.blogfa.com

روز جهانی دوستی مبارک، دوست جان!
و البته تولدت هم.
سی و دومین مردادت آتشین.
و به امید تداوم دوستیهای ناگسستنی.

هومن دوشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 11:37 ب.ظ http://lopo.blogsky.com

منم یک همچین حسی رو بعضی روزا دارم اینکه تنهایی رو یکجوری تو گذشته و حال حس میکنم و.. مطلبتون قشنگ بود و خوش باشی

همدم دوشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 09:12 ب.ظ http://www.hamdamms.mihanblog.com

درود... زندگی را دریاب...

هومن چهارشنبه 12 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 07:32 ق.ظ http://lopo.blogsky.com

شاید چون قبلا یکجور دیگه مینوشتی آمدم نمی دونم از مطلبت خوشم آمد :) موفق باشی

بالاافتادن چهارشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 09:24 ق.ظ http://haleh.blogsky.com

ما از بس این اصل اول رو خوندیم ..مردیم ...یه چیز تازه بنویس

delphica شنبه 12 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 11:23 ق.ظ http://delphica.persianblog.com

باور نمی کنم که امثال رو با سین تایپ کرده باشم! از غلط دیکته حالم هم می خوره!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد