عید

قدیم ترا:

عید می آمد...

ما بچه ها خوشحال بودیم ٬ بزرگا بی تفاوت ٬ بزرگترها ناراحت

مسافرت می رفتیم ... نه جای دور ....همین جا ها .....

دور هم بودم ....

خوشحال ....

قدیما:

عید می آمد ...

بچه ها ؟؟؟؟ ٬ ما بزرگا خوشحال بودیم ... بزرگترها گریون ....

مسافرت می رفتیم .... دور دورا .... اون جاها ....

دور از هم بودیم ....

به فکرهم ....

حالا:

اه عید می آد....

بچه ها خمارن .... ما بزرگا تنها .... بزرگترها کمی شون موندن ....

دیگران مسافرت می رن  .... همینجاها.... آسمون ها .....

تنهای تنهای تنها....

به یاد هم ....

 

نظرات 1 + ارسال نظر
غریبه چهارشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 10:51 ب.ظ

اخه ادما ،قدیم ترا و قدیما مرام داشتند.ادم بودند.قدر میدونستند.مردا مرد بودن و زنها زن.
اما حالا...
مرام؟عشق؟انسانیت؟تعهد؟یاد هم؟اینا چی اند؟اصلا راجع به جی صحبت میکنیم؟!!!

افسوس

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد