برگشتنم مبارک

خیلی مسخره و بی دلیل رمز عبورم یادم رفته بود ....

شش ماه سعی می کردم یادم بیاد ولی یادم نمی اومد...

حق دارین فکر کنین و  بگین بی تفاوتیم باعث این فراموشی شده بود...

دوست داشتم دوباره حس جوانی داشته باشم وووو اومدم ....

الان دیگه یک وبلاگ خلوت و فراموش شده دارم ....

سال ۸۵ سالی بود سخت ... سخت .... سخت .... سخت ....

اما موندیم و موندنی شدیم ....

شاید زلزله های سال ۸۵ به اندازه یک دهه فشار برام داشت ....

امید چیز خوبی هستش برای موندن و بازهم امیدوار بودن ...

من موندم و امیدوارم بتونم بمونم .....

امیدوارم سال ۸۶ بهتر باشه ....

امیدوارم پایان سال ۸۶ رو هم ببینم و خوشحال تر باشم ....

امیدوارم رمزم دیگه یادم نره ....

امید وارم یادتون دیگه نرم ...

امیدوارم امید وار بمونم ....

امید وارم ...

نظرات 3 + ارسال نظر
delphica شنبه 12 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 10:09 ق.ظ http://delphica.persianblog.com

امیدوارم سال ۸۶ برای همه بهتر باشه ، برای همه اونایی که زلزله داشتن.

همدم یکشنبه 13 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 06:57 ب.ظ http://www.hamdamms.mihanblog.com

برگشتنت مبارک...

پریا یکشنبه 13 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 07:24 ب.ظ

خووووووششش برگشتی! بالاخره رمزت یادت افتاد یا چی؟! امید واقعا خوبه انگار!! امروز یه دوستی به من می گفت باید امیدوار باشم که «بتونم»... من انگار یه قدم عقب ترم چون امید ندارم با اینکه بهش احتیاج دارم. ولی تو امیدواری. پس مطمئن باش همونطوری که تا الان تونستی سرپا وایستی بازم می تونی ادامه بدی.. همیشه خوشحال و موفق باشی پسرخاله جون!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد