زلزله

زلزله نوعی وحشت هستش برای مردم ....

اما من زمانی که زلزله اومد فقط خاطرات یادم اومد ....

آهنگ سیاوش ٬ جهان کودک ٬ مردم وحشت زده ٬ ما سرخوش ....

جالبه ٬ در دوره ای که ما ٬ ما نیستیم ٬ من ٬ از ما بودن قدیم لذت می برم ...

جالبتر اینکه ٬ خیلی وقت هستش که ما بودن دیگه لذت نداره ٬ ولی چرا؟

وقتی که رو کاغذ ببینی همه چیز قشنگه ٬ اصلا دو تا موجود برای هم خلق شدن ٬ اما توی واقعیت این دوتا موجود با هم هماهنگ نشدن ....

چه کردیم ٬ چه کردم ٬ چه کرد که همه چیز برخلاف روال واقعیش پیش رفت ... و الان جز خاطرات شیرین و غیرقابل دسترسی چیزی نمونده ...

آیا فقط ما مقصر بودیم ....

این جمله رو هنوز دوست دارم ...

کاری نکن که آدمایی که دوستت دارن بگذارند بروند و روزی برسه که هیچکی دوستت نداشته باشه

 

نظرات 3 + ارسال نظر
someone یکشنبه 3 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 08:23 ق.ظ http://yaveh-gooyan.blogsky.com

جمله آخرت فقط نگرانی من را بیشتر کرد....
شاید یک نشانه باشه ...
-------
موفق باشی

delphica دوشنبه 4 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 08:29 ق.ظ http://delphica.persianblog.com

هنوز بطور شفاف روشن نیست که چرا دو تا موجود با هم هماهنگ نشدن ، امیدوارم دلایلش چرا فلانی به فلانی زنگ زد و چرا اون به دخترخاله من خندید و امثال این حرفا نباشه ، بدست آوردن هر نوع رابطه و به تکامل رسوندنش با یک سری انعطاف پذیریها و گذشتها همراهه ، ضمنا هیچ دو نفری هم شبیه هم نیستن :)

[ بدون نام ] شنبه 9 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 04:18 ب.ظ

این اخرین تلاشمه واسه بدست اوردنت

باور کن این قلبو نرو این التماس اخره

چقدر میخوای تو بشکنی غرور این شکسته رو

هرچی میخوای بگی بگو اما نگو بهم برو

نرو نزار که بعد ازین دنیا به عشق شک بکنه

هرکی دلش جای دیگست عشق رو بخواد ترک بکنه

نفس زدم از ته دل معصومه این قلب به خدا

نذار بشه محال واسش باور عشق ادما

مرگ دلم پای تو اگه ازش گذر کنی

لب تر کنی رفیقتم کافیه با ما سر کنی

این دلو عاشقش نکن اگه منو دوست نداری

راحت بگو اگه میخوای قلب منو جا بزاری

دلم پر از شکایت اما صدام در نمیاد
میترسم از دستم بری کاری ازم بر نمیاد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد