عصبی پصبی

 

از دست همتون خیلی عصبانی هستم .....

 

نظرات 2 + ارسال نظر
مریم سه‌شنبه 1 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 08:44 ب.ظ http://eghlima.blogsky.com

من تازه وبلاگ شماراپیداکردم.اون گوشه که نوشتی دوستات تعجب میکنند که رفتارت بانوشته های توفرق می کنند راخواندم .من فکر میکنم اگریک نفررا جلو توبگذارندوبگوینداو یک غریبه است و تاآخرغریبه می ماند وتومی توانی بااوحرف بزنی؛آنوقت حرفهای گفتاری توهم بانوشته هایت وهم بارفتارت فرق می کند.اماازمن به شمانصیحت سعی کن که نوشته هایت نسبت به آنها منحصربه فردتر وبکرتر باشد.
کامنتم به تنهایی مثل یک پست کامل است.خودتان ببخشید.

آرشتونگ چهارشنبه 2 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 10:32 ق.ظ

یه دانه سامی بود یه دانه گربه داشت
گربنه خیلی دوست می داشت
گوشتو خرید طاقچه گذاشت
گربه اومد گوشتنه برد
سامی عصبی پصبی قاطی پاتی زد گربنه کشت
سر قبر گربه نوشت .........

ایشالا که همه چیز درست میشه مهندس
ما دوستون داریم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد